یادایام

امروز بطور اتفاقي رماني بسيار جذاب و گيرا بدستم رسيد با عنوان "قديسه پالتو پوش" . پيش از آن اسم اين رمان را كه اثر صباح الدين علي نويسنده بزرگ ترك است شنيده بودم اما چون چندان به زبان تركي استانبولي مسلط نيستم نتوانسته بودم آن را مطالعه كنم. خوشبختانه شانس با من يار بود و ترجمه فارسي آن را با حرص و ولع تمام به مطالعه گرفتم. از سوي ديگر بخت با صباح الدين علي نيز يار بود كه مترجمي توانا همچون استاد دكتر حسن اكبري بيرق به همراهي خانم زينب عبدي گلزار دست به كار ترجمه فارسي اين اثر شده اند.  به هرحال خواندن اين رمان زيبا را كه انتشارات فروزش تبريز منتشر كرده است به همه دوستان توصيه مي كنم. + نوشته یادایام...ادامه مطلب

بیاد دارم که در یکی از سال های دهه شصت خورشیدی، روی استاد یوسف عبدالعظیم زاده مرا به اتفاق دوست گرامی ام استاد یعقوب اسفندی به محفلی در کوی زعفرانیه تبریز دعوت کرد. اغلب مدعوین از هنرمندان بنام شهر تبریز بودند؛ شخصی نیز از باکو آمده بود که استاد مسلّم «گارمون» بود و بسیار استادانه و بااحساس می نواخت. همه ما محو حرکات شیرین انگاشتان دست این استاد بودیم بگونه ای که گذر زمان را حس نکردیم؛ غافل ازاینکه استاد خسته شده وما نیز عاشقانه سر تا پا احساس. زمان آن رسید که استاد از نواختن دست کشیدند و اظهار خستگی و از حاضران هنرمند مجلس درخواست هنر نمایی کردند. اس یادایام...ادامه مطلب